ورود به حساب کاربری



بازیابی کلمه عبور



جهت ثبت نام در رادیو پدیده اینجا کلیک کنید

علیرضا آذر

انجماد

Alireza Azar

Enjemad

توضیحات

ترانه سرا : علیرضا آذر
آهنگساز : مهدی سرمدی
تنظیم کننده : مهدی سرمدی

دانلود با لینک مستقیم

Download MP3 Download Album

مبلغ :
عنوان :
هنرمند :

لطفا منتظر بمانید ...
Alireza-Azar-Ft-Mehdi-Sarmadi-Enjemad
(0) از 0 رای
امتیاز فعلی

امتیازدهی ساده



امتیازدهی پیشرفته

0
0
0
0
0

متن ترانه انجماد علیرضا آذر (متن آهنگ) :

انجماد

تق تق تَ تَق تق هووو، هوا بوران و کولاکه
تو ظهر آفتابی هوا وقتی که اینجوره
می گن یه جایی گرگ مادر توله زاییده
دلشوره داره تو دلم رختاشو می شوره
سرما یه جوری کل شعرو زیر و رو کرده
حس می کنم خوابم هنوز و غرق کابوسم
هر شب شبیه موقع جون دادن ققنوس
تو زندگی معجونی از لبخند و افسوسم
پرسیده بودی معنی بدبخت چی می شه
اونی که تنها دلخوشیش واژه ست بدبخته
ذهن شلوغ و دست خلوت، روح جرواجر
اینجوریه که زندگی با شاعرا سخته
شاید بپرسی چی تو رو اینجور خامت کرد
با چشم من چشماتو یک لحظه تماشا کن
اول بذار این عشق سر تا پاتو برداره
اونوقت بیا و لحظه های عشقو حاشا کن
می دونی آخه عشق و شعرش مال هرکس نیست
عاشق شدن که بچه بازی نیست، جیگر می خواد
باید تو روی عالم و آدم درآی سخته
راحت بگم عشق آدمای کله خر می خواد
رو زندگی منجمد سر خوردم افتادم
یک تیکه ی گنده از عمر رفته قیچی شد
یادت میاد از هرکسی رو دست می خوردم
حالا ببین اون آدم بی دست و پا چی شد
یه عمرو لالوی میون دارا نچرخیدم
هرکی بگه این قلچماق لات تهرونه
هرجا تمرگیده نمک خورده، نمک بُرده
این دفعه حتما گوش چشمش به نمکدونه
تا اینکه تو هر خونه ای چشمم تو رو می دید
گفتم علی جون این دفعه بد گاومون زایید
یک شب خلاصه ترس و لرز و دود و دم کردم
گفتم ببخشیدا شما ناجور زیبایید
سیگارو روشن می کنی دودو نمی دی تو
گاهی رو صورت لخته ی افسردگی خوبه
بق کن، بلرزون شونتو انگار ترسیدی
واسه شروع رابطه موش مُردگی خوبه
از تو، از اون چشمای سگ بسته ات رکب خوردم
مشتم که وا شد تو زدی تا دستمو خوندی
تا چشمه تشنه بردی و هی تشنه آوردی
سرخود بریدی، دوختی هی گربه رقصوندی
حال تو واسه شعر من تصمیم می گیره
وایسا ببینم این دفعه چی زیر سر داری
با اخم و لبخندت ترانه ام زیر و بم می شه
رو تک تک تصویرهای شعر اثر داری
هر وقت نگاهت می کنم پاتیل پاتیلم
هم شیره ی اعلاترین باغای انگوری
تو مرگ صدها مرد مادر مرده دست داری
با خون من دستاتو داری باز می شوری
حرف از دلم ماسیده تا پشت لب و دندون
وقتی نگاهت پشت اون اخم زبون بنده
حرفای هر روزم تو حلقومم تلنباره
بغضی که توی سینمه، هم وزن الونده
هم عاشقت هستم هم از دستت گریزونم
این حس نامفهوم لاکردار چی می گه
اصلاً چه معنی داره ما از هم جدا باشیم
بین دو تا دلواپسی دیوار چی می گه
همیشه هرجوری شده قندیل می بندی
هی تور برف و به زمین چرک می دوزی
چشماتو واتر کن نگاه کن کی بهت گفتم
یخ کمتر از آتیش روشن نیست، می سوزی
صد مرتبه تو گوش من خوندی که بعد از این
من هم کنارت سفت و پر وامیستم دیگه
فردا دوباره روز از نو روزی ام از نو
دیگه تویی و روزگارت، من نیستم دیگه

تق تق تَ تَق تق هووو، هوا باد و تگرگه باز
به به جهان تو پنجه های ترد برگ باز
خاکستری، سربی هوا همرنگ مرگ باز
خورشید پشت کوه داره می تمرگه باز
حالا که ضلع سوم هر عشق قابیله
حالا که حرف از دل اراجیف و اباطیله
تو مایه های من کسی هم باشه تعطیله
دور گلوی خواهرم سرویس استیله
فکر کن خیانت میوه ی دلواپسی باشه
هر روز پرونده ات تو شیب بررسی باشه
یک جنگ بدتر پشت هر آتش بسی باشه
این قصه می تونه بلای هرکسی باشه
شب مشت ما رو واسه‌ ی همدیگه وا کرده
تو ظل گرما برف و یخ محشر به پا کرده
هی لایه لایه روحمو از هم جدا کرده
اینبار تو گلدون گل یخ پا به پا کرده
عشقای چند ضلعی تو اشکال مدرنیته
آتیشا از اون موی دم اسب طلاییته
با من جلو این آدما بازی نکن خیطه
اینجوری آخرسر یه پیت بنزین و کبریته
بابای مردت هم تو رو فانوس مجلس کرد
هم دست مارو خونی اون مست ناکس کرد
آقای دنیا دیده هرکاری که تونست کرد
کاشکی دوباره بوی موهاتو بشه حس کرد
زلفاتو به زلفای خوشحالی ببندی کاش
چشماتو رو چشم هر آشغالی ببندی کاش
طاقی رو زیر سقف پوشالی ببندی کاش
یا لااقل بازم برام خالی ببندی کاش
بازم رو پیشونیت یه خط نکبت افتاده
فکر کن به تصویری که تو آیینه‌ ات افتاده
داری تموم می شی به نبضت لکنت افتاده
این دفعه تو فنجونت عکس ساعت افتاده
از هرکی پرسیدم کجایی گفتن آینده
آینده واسه بعضیا جک می گه می خنده
آینده‌ ی امثال من بغضه، گلو بنده
تو تو کدوم آینده ای مظنون پرونده
وقتی رسیدم جونت از تختت جدا می شد
عمرا اگه این زندگی تو مرگ جا می شد
این خونه داشت آهسته جای سایه ها می شد
هر شب یه قربونی تو جشنت دست و پا می شد
آخر، سر انگیزه ی مو بورمو خوردن
جون و جنون جوهر مجبورمو خوردن
هی مزه مزه آرزوی دورمو خوردن
مست کرده بودن حبه‌ ی انگورمو خوردن
چشمای تو، پس معنی صبر جمیل اینه
اون حسرت کوتوله و قد نخیل اینه
پس علت اون سکته های بی دلیل اینه
این شهرو داغت ذوب کرده، چرنوبیل اینه
مردن تهش خوبه، درسته تا ته اجباره
بهتر بگم معنی در، تو درک دیواره
با اینکه مرگ واژه ها بیرون از آماره
از زندگی یه شعر تاریخ آبرو داره
لعنت به دنیایی که باقی موند بعد از تو
ای تف به هرچی که منو خندوند بعد از تو
دنیا شکست و از نگاهم خوند بعد از تو
مرگم منو از تخت خوابش روند بعد از تو
عکس نگاهت پشت و روی زیرپوشم بود
می رفتم و وزن گناهم روی دوشم بود
می رفتم و تیغ قضاوت بیخ گوشم بود
چشم امیدم ساقی آدم فروشم بود
حرفای در تو در اگه دوره تو درکم کن
شرِ شعورو از سر این دردسر کم کن
پا روی احساست بذارو قرص ترکم کن
این نقطه های اشتراکو بیشتر کم کن
تو مستطیل زندگی ضلع بلندش باش
همیشه زخم و زیلی این تیر و ترکش باش
خورشید باش و تا ابد ناچارِ تابش باش
لطفا دوباره شاهکار آفرینش باش
حالا که از چشمت نگاه پهلوون رفته
حالا که طاعون وفا تو خونمون رفته
حالا که آبی از جمال آسمون رفته
حالا که سرما سوخته تا استخون رفته
می گی برام از علت افسردنت بنویس
می گی که از پاییز و از پژمردنت بنویس
می گی از اونا که نشستن خوردنت بنویس
می گی یه کم از مرگ قبل از مردنت بنویس
باشه فقط اول بگم حس تو رو دو… بوووق
از توی آلبوم گودی چشماتو میبو… بوووق
از لای در چشمای سبزت زیر ابرو… بوووق
چی آخه بنویسم که از قیچی سانسور بوووق

تق تق تَ تَق تق هووو هوا باد و تگرگه باز
از زیر در مشت مشت یخ و برفاب اومد تو
حالا تموم خونه یه برکه ست که از سقفش
صد آرزوی بسته رو قلاب اومد تو
شعرای تیکه تیکه مو بازم رفو کردم
هاشور جبر و بیت من، آخر تو دست تو دست
با خودنویست خط زدی رو شعر و می گفتی
تصویر این تیکه اش سیاه تر از خود سوژه است
تا از دوراهی های عشق و زندگی می گم
به بیت و مصرع دست درازی می کنی خانم
می گی ببرش وصله کن بازآفرینی کن
با آبروی شعر بازی می کنی خانم
عشق آرزو کردم می گی عریان نویسی کرد
از قلب می پرسم جواب سرسری می دی
از عشق می خونم یه چیزی زیر لب می گی
معشوقه می سازم یه فحش بدتری می دی
تو این جهان که گونه های ریز می میرن
عشق و جنون باید بمیره، منطقیش اینه
می خوای که هم شاعر بشم هم دست نون آور
بی مایه باور کن فطیره، منطقیش اینه
دنیای من دنیای یه بچه است که تب داره
خوابیده و کابوسی از پاییز می بینه
دنیای آدم گنده ها یه مرده پولداره
که هرچی آدم پشت شعر ریز می بینه
تا هرکجا چشمات می بینه فقط برفه
تبعید اجدادی درسته خستگی داره
البته می شه رفت بهشت و سیبو برگردوند
گاهی یه چیزایی به آدم بستگی داره
تا از تو بازم با خبر باشم نخوابیدم
تا اون شبی که اومدی چله نشین بودم
تصویر این لحظه که می خونی خودش شعر
رفتی زدی تو برف و پشتت نقطه چین بودم
آخر نفهمیدم تو نحسی، لفظ من نحسه
هرجایی از تو اسم بردم خون به راه افتاد
هرجا نشستم قهوه خوردم فالمو دیدن
تو طالعم جغد شب و مار سیاه افتاد
ما رو گرفتی یا خیال تا ابد عشقی
چشم تو چشم من بودی و رویات با اون رفت
گاهی برای حرف مردم هم شده زن باش
بس کن تو چشم ناکس و کس آبرومون رفت
حتما تو می دونستی از این قصه چی مونده
اون اشک داغ گوشه‌ ی چشم نجیبت کو
دیدی که تو خون خودم دارم ولو می شم
کو پس مسلمون نذر صد امن یجیبت کو
تنها و سرگردون و تیپا خورده و زخمی
یه شب سجل ما رو باطل کردی و رفتی
کشتن به چی می گن دیگه
کشتن به چی می گن
تو بدترین اوضاع منو ول کردی و رفتی
این خونه نه، این شهر نه، دنیا یه زندونه
من هم شنیدم آخرین راه فرار عشقه
اما نمی خوام عشقو، با این حال می دونم
راه تحمل کردن این روزگار عشقه
من به کسی که حالمو می پرسه بدبینم
من به تموم چشم های شهر مشکوکم
باور کنین این روزها ده شخصیت دارم
هرجا یه سازی می زنم ناجور و ناکوکم
اصلا نفهمیدم تو راهی که جلو می رم
دارم خودم از من یه لقمه درد می سازم
تاسم نشست و بازیو یه دفعه وا دادم
یک لحظه فهمیدم دو تاس دیگه می بازم
این مهره ی آخر، بزن بازنده معلومه
این مهره‌ ی آخر چه حرفا تو دلم مونده
اما بدون دست خدا تا رو بگردونی
سیب نصیب و تو هوا صد دور چرخونده
دنیا، نوشتن، رابطه، تک تک زمستونن
تصویر یخ تو یخ زیاد افتاد تو شعرم
اون عصر یخبندون از این دفتر به راه افتاد
اینجوری اسم انجماد افتاد تو شعرم

حرفای در تو در اگه دوره تو درکم کن
شرِ شعورو از سر این دردسر کم کن
پا روی احساست بذارو قرص ترکم کن
این نقطه های اشتراکو بیشتر کم کن

ارسال نظر

لطفا صبر کنید...
 

پر بازدید ترین آهنگ ها

نسخه موبایل

https://m.myritm.com/MP3/Alireza-Azar-Ft-Mehdi-Sarmadi-Enjemad

ارتباط با ما

کاراکتر باقی مانده : 500