متن ترانه دختری که دوست داشت گنجشک شود کانال رسمی اصفهان (متن آهنگ) : دختری که دوست داشت گنجشک شود
(متن شعر ابتدای قصه) آی قصه قصه قصه، نون و پنیر و پسته یه قصه ی درسته، نه دست و پا شکسته خانم اینجا نشسته، آقا اونجا نشسته تو فکر ندارن غصه، آی قصه قصه قصه
(متن قصه) یکی بود یکی نبود. غیر از خدای مهربون هیچکس نبود. دختر کوچکی بود به نام عسل که همیشه درحیاط، کنار باغچه می نشست و به گنجشکهایی که در آسمان بودند نگاه میکرد و آرزو میکرد: ای کاش من هم یک گنجشک بودم! آن وقت هرجا دوست داشتم میرفتم و در آسمان پرواز میکردم.
یک روز همین طور که در فکر و خیال بود، احساس کرد کوچک شده است ! وقتی به خودش نگاه کرد، دید آرزویش برآورده شده و به یک گنجشک تبدیل شده است. باخوشحالی به آسمان پرید و پرواز کرد، او از اینکه گنجشک شده خیلی خوشحال بود، تا اینکه خسته و گرسنه شد و روی شاخه درختی که پر از گنجشک بود نشست.
گنجشکی کنار او آمد وگفت: چیه بچه جون اینجا چی میخوای؟ عسل گفت: من خسته و گرسنه ام. گنجشک قاه قاه خندید و گفت: تو یک گنجشکی و خودت باید برای خودت جا و غذا پیدا کنی. الان هم از اینجا برو چون باید از قبل جا میگرفتی !
عسل شروع به گریه کرد، درهمین موقع دستی او را تکان داد. مادرش بود ! بله بچه ها، مادرش بود عسل کنار باغچه خوابش برده بود وخواب دیده بود. او فهمید که هر آرزویی مشکلات خودش را دارد وهیچ وقت نمی توان بی گدار به آب زد.
(متن لالایی پایان قصه) لالایی کن بخواب، خوابت قشنگه گل مهتاب شبا هزارتا رنگه یه وقت بیدار نشی از خواب قصه یه وقت پا نذاری تو شهر غصه لالایی کن لالایی کن، مامان تنهات نمیذاره دوستت داره دوستت داره میشینه پای گهواره لالا لالا لالا لالا
| | |