متن ترانه پل نیومن رضا یزدانی (متن آهنگ) : پل نیومن
این ترانه نیست مراسم شب بدرودهته قصه قهرمان قصمون نابودهته قصه عین فیلما می میره رفیق منعین آکتورای خبره شبیه پل نیومنته قصه مثه من زخم اونم قدیمیهته قصه درد ما درد بد و وخیمیهتو اتوبانای چفت و قفل این تایم عجیبمنمو استرس رسیدن به یه طبیبهیچکسی درست نفهمید که چی شدته ماجرا چرا اینجوری شدزندگی برد ما دوتارو ته چاهبا یه مشت کوچه ی بن بست آدرسای اشتباهمنمو ترافیکو این آمبولانس لعنتیتویی و اوردوزت روی دراگ صنعتیتوی ویترین برانکارد با چشای باز و آبیشگفت بدرود و تموم کرد با همون لحن کتابیشمثه ایهام توی نقاشی های سبک گوتیکمثه اسطوره و اون آدمای کاریزماتیکتو تبارش می رسید به قصه ها رفیق منمثه اون می مرد تو فیلما آقای پل نیومنحیف که فرصتی نمونده حیف که آخرین تماسهحیف که سقف رو سر ما بدن یه آمبولانسهحیف که محبس فلزی همه ی جهانمونهحیف که تا ته اتوبان قصه باقی نمیمونهحیف که فرصتی نمونده حیف که آخرین تماسهحیف که فرصتی نمونده حیف که فرصتی نمونده
| | |