کاسه ی صبرم دیگه لبریز شده
بسمه هرچی تحمل کردم
دیگه راهی نیست باید ترکت کنم
نخواه از من که پیشت برگردم
کاری کردی که بریدم از تو
کاری کردی که ازت سیر شدم
آخه تو چکاری کردی با من
که تو اوج جوونیم پیر شدم
که تو اوج جوونیم پیر شدم
بس که رنجیدم ازت خونه دلم
دیگه نابود شده جونو دلم
شک نکن محاله که ببخشمت
جلوی راهمو نگیر باید برم
دیگه اصرار نکن به بودنم
خستم از بس که حماقت دیدم
کاشکی احساستو نسبت به خودم
زودتر از این حرفا میفهمیدم

واسه چی به پای من افتادی
من که تصمیمو قطعی کردم
اگه عمری التماسم بکنی
من محاله که بخوام برگردم
روزمو سیاه کردی مثل شب
تو به قلبم درد بی حد دادی
حالا من میرمو تو بعد از من
واسه هر حماقتی آزادی
بس که رنجیدم ازت خونه دلم
دیگه نابود شده جونو دلم
شک نکن محاله که ببخشمت
جلوی راهمو نگیر باید برم
دیگه اصرار نکن به بودنم
خستم از بس که حماقت دیدم
کاشکی احساستو نسبت به خودم
زودتر از این حرفا میفهمیدم