توی یادم هست ، آب و نون دادی
یا که گهوارم ، رو تکون دادی
اصلا نخوابیدی ، اونشب که تب کردم
چشماتو میدیدم آروم میشد دردم
زندگیمی بابا ، عمرم فدای تو
خون تو رگهامم بابا برای تو
زندگیمی بابا ، من بی تو میپوسم
زندگیمی بابا دستاتو میبوسم
بارون که میبارید، سقفمون تر بود
اما باز بابام از همه سر بود
یک زمان در خواب غفلت زیستم
در کنار من پدر بیدار بود
ناگه از خواب گران برخواستم
آن زمان دیدم پدر در خواب بود
باغچمون گل داشت ، حوض و ماهی داشت
سقفمون تا ابر انگار راهی داشت
زندگیمی بابا
سفرمون خالی ، اما زیبا بود
چون سر سفره اسم بابا بود
پرغرورم کرد حس همخونیت
کل دنیامه چین پیشونیت
زندگیمی بابا ، عمرم فدای تو
خون تو رگهامم بابا برای تو
زندگیمی بابا ، من بی تو میپوسم
زندگیمی بابا دستاتو میبوسم