متن ترانه ماه و پلنگ وحید تاج (متن آهنگ) : ماه و پلنگ
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود و مـاه را زِ بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگ من ، دل مغرورم پرید و پنجه به خالی زد که عشق ، ماه بلند من ورای دست رسیدن بود
چه سرنوشـت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم تمام عمر قفس می بافت ولی به فکر پریدن بود
ولی به فکر پریدن بود …
من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری که هر دو باورمان ز آغـاز به یکدگر نرسیدن بود
چه سرنوشـت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم تمام عمر قفس می بافت ولی به فکر پریدن بود
| | |