متن ترانه حق ناشناس علیرضا قربانی (متن آهنگ) : حق ناشناس
بعد عمری بی وفاییبا رقیبان آشناییرفتی و دیدی که تنهاجز من افتاده از پادر جهان یاری نداریدر شب تاریک غم هایار غمخواری نداریای دریغ از آن همه دلدادگی هاسادگی ، افتادگی ، آزادگی هاشد نصیب من از این بیگانگی هاگریه ها ، خندانه ها ،دیوانگی هارفتی و در های غم را بر من از هر سو گشودیگر چه در دلدادگی صد گونه ما را آزمودیساده دل من کز همه عالم به تو رو کرده بودمبا همه دیر آشنایی ها به تو خو کرده بودمدل به عشقت بسته بودمبا غمت بنشسته بودممردم از این ناسپاسیوای از این حق ناشناسیمردم از این ناسپاسیوای از این حق ناشناسیاگر تو ز پا افتاده بودیبه دل شکنی دل داده بودیدست این افتاده از پامی گرفتی می گرفتیجای این نیرنگها ، رنگ تمنامی گرفتی میگرفتیاگر تو ز پا افتاده بودیبه دل شکنی دل داده بودیدست این افتاده از پامیگرفتی می گرفتیجای این نیرنگها ، رنگ تمنامیگرفتی میگرفتیای دریغ از آن همه دلدادگی هاسادگی ، افتادگی ، آزادگی هاشد نصیب من از این بیگانگی هاگریه و خندانه و بیگانگی هارفتی و درهای غم را بر من از هر سو گشودیگر چه در دلدادگی صد گونه ما را آزمودی
| | |